در این مطلب گزیده ای از متن ها و جملات کوتاه و بسیار زیبا با موضوع پدر فوت شده را آماده کرده ایم، برای مطالعه این متن های زیبا در ادامه با سایت چی شی همراه باشید.
دلنوشته دختر برای پدر
پدر جان
دکتر ها نیز مرا جواب کردند؛
هیچکس علت بی خوابی ام را نفهمید …
هیچکس ندانست یاد تو هر شب
از سقف اتاقم چکه میکند !
متن برای بابای فوت شده
بابایی از وقتی رفتی
دخترت دیگه نمی خنده …
دوبیتی برای پدر فوت شده
سایه اش ما را پناهی بود ورفت
خنده اش ما را دوایی بود ورفت
گریه هایم شستشویی بردلم
خاطرش ما را صفائی بود ورفت
مصطفی مروج همدانی
دلنوشته دختر برای پدر از دست رفته
نبودن هایى هست که
هیچ بودنى جبرانشان نمیکند
و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند
و تو آنگونه ای پدر عزیزم …
تک بیت خاص برای مرگ پدر
پدرم یاد تو
هرگز نرود از دل ما
مگر آن روز
که در خاک شود
منزل ما
دلنوشته پسر برای پدر فوت شده
دست بر شانه ی خاطرات
قدیمی میگذارم !
نگاهی به ساعت ،
و آهی از حسرت
پدر جان تو نیستی ،
و این تمام درد من است …
اشعار زیبا برای پدر فوت شده
از فراقت با غم محنت، هم آغوشم پدر
رفتی و از مرگ جانسوزت سیه پوشم پدر
خنده و مهر و وفا و مهربانیهای تو
در جهان هرگز نمی گردد فراموشم پدر
دلتنگی برای پدر فوت شده
کاش میشد دوباره تو آغوشش برم
و بهش بگم دوستش دارم
بهش بگم بابا زندگی بی تو معنا نداره
کاش میشد فرصت های از دست رفته رو جبران کرد…
بابا خیلی دوست دارم دلم برات تنگ شده
شعر در مورد پدر فوت شده
یاد ایامی که ماهم روزگاری داشتیم
هم پدر بالای سر هم سایه بانی داشتیم
ای صد افسوس به اعلا رفت و ما تنها شدیم
بعد مرگش العجب ماتم سرایی داشتیم
شعر بلند برای پدر فوت شده
تو دیدی در جهان هردم مرارت
نکردی لحظه ای اما شکایت
ندیدم من یکی از تو بنالد
نه از دستت نه حتی از زبانت
به دنیا دل نبستی ساده زیستی
که بخشیدی به تنگی با سخاوت
تو کوچ کردی و رفتی بی تمنا
که نالیدیم و نالید آشنایت
وداعت را چطور باور کنم من
تو بودی مظهری از استقامت
پدر ای کاش مرا هم برده بودی
که قبرم را نهند در پیش پایت
حبیب الله نبی اللهی
جملات زیبا برای پدر فوت شده
ای پدر رفتی و از هجر تو دل سوخته ایم
رسم آزادگی از خوی تو آموخته ایم
چهره پر مهر تو در خاطر ما خورشیدیست
که به دل تا نفسی هست برافروخته ایم
شعر برای بابای از دست رفته
نام زیبای پدر با سیم و زر باید نوشت
خوب و عالی با عیاری معتبر باید نوشت
برکت نان و نمک از همت والای اوست
این چنین گویم که نامش تاج سر باید نوشت